پیپا که بتازگی کارآگاه پلیس شده به همراه استادش کارآگاه فرانسیس سعی دارند یک پرونده قتل وحشیانه که متعلق به یک دختر 19 ساله است را حل کنند ...
نيويورک، قرن بيست و يکم. دغدغه ي موفقيت در کار چنان ذهن «کيت مکي» (رايان) را اشغال کرده که ديگر فرصتي براي عشق و عاطفه برايش نمانده است. محبوب سابق او «استوارت» (شرايير) که دانشمندي نابغه است، پنجره اي رو به زمان باز مي کند و در نتيجه «ليوپولد» (جکمن)، اشراف زاده ي بريتانيايي، به زمان حال منتقل شود. چندي نمي گذرد که «کيت» و «ليوپولد» به يک ديگرعلاقه مند مي شوند.
ده سالي مي شود که «تام» (دمپسي) و «هانا» (ماناگن) دوستي افلاطوني دارند. تا اين که «هانا» نامزد مي کند و از «تام» مي خواهد تا نقش «همراه اصلي» را در عروسي او به عهده بگيرد. حالا «تام» به خود مي آيد و اين نقش را مي پذيرد تا بتواند در فرصت باقيمانده عروسي را برهم بزند و «هانا» را براي خودش داشته باشد...
دو سال پس از فرود بیگانگان بر روی زمین، بازماندگان در استرالیا، در حالی که تعداد تلفات همچنان در حال افزایش است، ناامیدانه می‌جنگند.
«آرني کانينگام» (گوردون) يک اتومبيل پليموت اسقاطي را مي خرد، بي خبر از اين که اتومبيل شيطاني است و خيلي زود مرتکب قتل و جنايت خواهد شد...
زوجی که در یک آزمایش درمانی شرکت کرده قدرتهای عجیبی پیدا کرده و صاحب فرزندی با همین قدرتها می شوند و...
یک دانشمند مردی را که قدرتهای خارق العاده ذهنی دارد برای پیدا کردن انسانهای شبیه به خود می فرستد و...
فیلم اعترافات یک نامه کریسمس، داستان مادری عجیب و غریب به نام ستی رز است که یک رمان‌نویس پرحاشیه را استخدام می‌کند تا خاطرات تعطیلاتش را به شیوه‌ای هنرمندانه بنویسد، اما شایعاتی در مورد این دو نفر پخش می‌شود که روند زندگی آنها را تحت تاثیر قرار می‌دهد.
فیلومینا کانک دوباره با کاوش‌های جالب خود از آغاز جهان هستی تا زمان حال که به هوش مصنوعی رسیده، تمام مسائل و جنبه‌های زندگی را با کمک متخصصان و برداشت‌های غلط و اشتباه خود، بررسی می‌کند.
ملیسا با همسر معلولش ریچ، که هنگام کار دچار حادثه و برای همیشه ویلچرنشین شده، زندگی می کند. آن ها زندگی سختی را می گذرانند. ملیسا در سوپرمارکتی کار می کند که صاحبش مرد هوس باز و بی رحمی ست و در حالیکه می داند ملیسا حامله است اما او را برای شیفت شبِ فروشگاه در نظر می گیرد. از سویی دیگر، جاستین، معشوقه ی قبلی ملیسا هم گهگاه مزاحم او می شود و این اتفاقات، زندگی را برای ملیسا سخت و سخت تر می کند...
