زنی متاهل درگیر رابطه عاشقانه با یک بازیکن بسکتبال شده، و تصمیم می گیرد او را تنها برای خود بدست آورد...
"ژاک" نقاش خیال‌بافی است که بطور اتفاقی با "مارتی" که در فکر خودکشی است آشنا می شود. آنها با هم صحبت کرده و قرار می گذارند شب بعد هم یکدیگر را ببینند. در نهایت او متوجه می شود که معشوق "مارتی" با او آن شب قرار گذاشته اما سر قرار نیامده و...
جزیره‌ای کنار سواحل نیوانگلند، تابستان سال 1942. نوجوانی به‌نام «هرمی» (گریمز) وقتش را با دو دوستش، «اوسی» (هاوسر) و «بنجی» (کونانت) می‌گذراند. کنجکاوی‌های آنان با پیدا کردن یک کتابچه راهنما تحرک میشود و رویاهای «هرمی» در وجود زنی به‌نام «دوروتی» (اونیل) تجسم پیدا می‌کند که شوهرش به «هرمی» در وجود زنی به‌نام «دوروتی» (اونیل) تجسم پیدا می‌کند که...
زمانی که یک جسد مرموز به طور اتفاقی توسط کودکی از زمین بیرون کشیده می شود، رفتار گروهی از کودکان روستا کاملاً عجیب و غریب شده و شروع به عبادت شیطان میکنند...
یک کلانتر دورگه مکزیکی-آمریکایی به منظور بدست آوردن غرامت برای بیوه باردار مردی که به اشتباه کشته شده، مجبور می شود در برابر گله داری قدرتمند دست به خشونت بزند...
دو جوان به خانواده خود اعلام می کنند که قصد ازدواج دارند. داستان آنها از دید کودکان روایت می شود و...
«آناند» (خانا) که به سرطان مبتلاست، تصميم مي گيرد از باقي مانده ي روزهاي عمرش نهايت لذت را ببرد. «دکتر بهاسکار» (باچان) که درمان و مراقبت از «آناند» را به عهده دارد، کتابي درباره ي او مي نويسد که برنده ي جايزه ي ادبي سال مي شود. مراسم اهداي جايزه آغازگر روايتي است که سرگذشت «آناند» را باز مي گويد...
کلانتری وارد ساباتا می شود تا گله دارانی که یک سال پیش باعث مرگ اتفاقی یک مرد سالخورده شده اند را دستگیر کند اما...
یک فرد غیرمتجانس با اجتماع از موش های خطرناک خود استفاده می کند تا از کسانی که آزارش داده اند، انتقام بگیرد...
لای ( دیوید چیانگ ) قهرمان جوان و بینظیری است که هیچ راهزن و متجاوزی نمی تواند در برابرش قد علم کند اما پاپوشی برای وی دوخته میشود . او با استاد فاسدی به مبارزه برمی خیزد اما از آنجا که استاد ، به سلاح عجیب و مرگباری مجهز است ، لای از او شکست می خورد و مجبور می شود بخاطر قولی که داده ( هر کسی که در این مبارزه شکست بخورد باید دست راست خود را قطع کند ) دست خویش را با شمشیر خود قطع کند . او زخمی و خسته به روستایی پناه می برد . یک سال می گذرد . لای اینک در یک میهمانخانه مشغول کار است که ناگهان قهرمان جوان و عدالت جویی به نام فینگ ( تی لونگ ) پا به همان میهمانخانه می گذارد …
