پس از منحل شدن امپراتوری روسیه،یکی از ژنرالهای تزاری دچار فقر می شود.دشمنی قدیمی که اکنون کارگردانی موفق است،او را استخدام می کند تا انقلاب را بازسازی کند...
« چارلى » ولگرد ( چاپلین ) که پلیس او را با خلافکارى اشتباه گرفته است، به سیرکى پناه مىآورد و به عنوان دلقک استخدام مىشود، و چیزى نگذشته که به نادخترى صاحب سیرک ( کندى ) دل می بندد …
"جک ساندرز" و "باب کوربی" دو بوکسوری هستند که با عشق "نلی" زندگی می کنند."جک" و "نلی" با هم ازدواج کرده اند اما زندگی مشترکشان به مشکل برخورده و "نلی" برای آرامش به سراغ "باب" می رود...
زنى شهرى ( ليوينگستن ) كه براى تعطيلات به روستا آمده، مرد دهقان متأهلى ( اوبراين ) را اغوا میکند و سپس مى كوشد او را به كشتن همسرش ( گينور ) و آمدن به شهر تشويق كند.