یک روزنامهنگار بدبین به پوشش «دون ژوان» برنامههای دوستیابی اختصاص داده میشود و در نهایت متوجه میشود که چیزی بیش از آنچه به نظر میرسد وجود دارد...
دهه 90. لینا 18 ساله برای تحصیل به پاریس میرود. او به دنبال چیزی است که در کشور خود لبنان نمی تواند پیدا کند: طعم آزادی. او جنبه های مختلف جنگل پاریس را تجربه می کند و از مکان خود آگاه می شود.
روی صحنه نمایش «رومئو و ژولیت» عشقی شفاف آغاز می شود. سون هوا که به تست بازیگری دوستش در دپارتمان تئاتر کمک می کرد، توسط سو یون، کارشناس ارشد او از بخش تئاتر، دیده می شود و نقش جولی را بازی می کند...
لوسی برای نوشتن فیلمنامه بازسازی یک فیلم تعطیلات استخدام میشود. او به یک تور از محوطه میپیوندد و وقتی یک ساعت شنی را روی زمین میاندازد، خود را در گذشته، در سال سال ۱۹۴۶ می بیند ...