ژانویه سال 1945. گروهی از سربازان فرانسه با یک واحد آمریکایی دست به مبارزه می زنند تا منطقه آلزاس را آزاد کنند. اما یکباره با دشمنی غیرمنتظره مواجه می شوند...
ویکرامادیتیا، کف بین بدنام، وقتی با پررانا، یک پزشک آشنا می شود، عشق را پیدا می کند. با این حال، زمانی که او از ازدواج با او امتناع می ورزد و او به بیماری لاعلاج مبتلا می شود، رابطه آنها به مشکل می خورد ...
چند راهبه سعى دارند سرپرستى مدرسه و بيمارستانى را در هيمالايا به عهده بگيرند . « خواهر كلوداگ » ( كار ) و « خواهر روت » ( بايرون ) سركردهى آنان هستند و « آقاى دين » (فارا ) ، مأمور بدخواه انگليسى ، مخالف و مايهى ترس و نگرانى آنان است...
این داستان در مورد نگهبانی به نام دیو کانلی است که وفاداری او به قانون توسط برادر کوچکترش جو که سابقه جنایی دارد و به شدت به کمک برادرش احتیاج دارد ، آزمایش می شود. ...
بولا در جستجوی کار به شهر میرود و در آنجا با اوورا، زنی ثروتمند که شیفته زندگی ساده او شده، آشنا میشود. با این حال، عشق آنها زمانی با چالش مواجه میشود که بولا باید برای نجات روستای خود تلاش کند.